ن. طیبى
پنجره ها را باز کنید، آنسوى خاکسترى پنجره ها بهار جارى است .
پنجره ها را باز کنید، آنسوتر رنگ ها به جشن نشسته اند و هدیه بهار یک گل است و آن هم »اقاقیا«.
آرى
پشت پنجره ها گل ها در انتظارند؛ در انتظار یک نگاه، نگاهى که از دیوارهاى آهنین شهرها بگذرد.
و در باغ آرزوها به میهمانى »شقایق« رود؛ شاید از قدمگاه این نگاه »شوق« پرواز کند.
پنجره ها را باز کنید، آه! مى بینید سبزینه لبخند در وجود کودکان فقر به زردى گراییده است. من مى دانم که سفره خالى همسایه ما پر از نیاز است .
از پشت شیشه پنجره ها گاه مى توان بغض شکسته یک پرستو را دید.
و مى توان صداى شکستن قلب قنارى ها را شنید.
من اگر تنها یک شب به آسمان سفر کنم، به قدر یک زمین سوغات مى آورم. مى آیم و ستاره هاى محبت را به دامن هاى دخترکان آرزومند شهرمان مى دوزم.
و از ماه، گردنبندى مى سازم تا چشمان معصوم مادران »آبرو« براى لحظه اى به ساحل خشکى نشیند. و اى کاش خورشید با من مى آمد. مى آمد به خانه هایى که میزبان زمستان بودند تا روسیاهى به دل سرد و تاریک ما نماند.
و من اگر تنها یکبار سرى به دامنه ملکوت زنم، شرحى مى نویسم بر حاشیه سبز ایثار و عشق .
و بر »دفتر« خودبینى ها و خودخواهى ها مهر اختتامیه مى زنم .
و اگر در کوچه پس کوچه هاى زندگى »بار« افتاده اى دیدم از آن »بال« پرواز مى سازم .
اى آنان که،
خانه هایتان را خانه تکانى کردید جایى هم براى خاطره ها بگذارید.
و اى آنان که »سبزه« سبز مى کنید؛ در صحن و سراى دل نیز گل و سبزه محبت بکارید تا ابدیت شاهد رویش جوانه هاى دوستى و صفا باشد.
و شما که ماهى قرمز را در تنگ شیشه اى زندانى کرده اید، براى یکبار هم که شده است به فکر قنارى هاى در قفس باشید و براى آزادى آنان صدقه دهید.
آیا تاکنون بر سفره هفت سین به آیینه نگاه کرده اید؟ خود را ببینید شما خداوندگار عشق بر روى زمین هستید، بیایید، خدایى بنگرید و خدایى بشنوید و خدایى کرم کنید.
بیایید با هم خورشید را باور کنیم و به ماهتاب رحمت حق دل بندیم .
بیایید به دریاها بپیوندیم و بوسه نسیم را بر روح خسته دردمندى احساس کنیم .
بیایید پیش از آمدن عید، عیدى بگیریم .
سخن پیامبر خدا را مى شنوید؟ گفتار او گوش آسمانى مى خواهد نه گوش زمینى.
مى فرماید: »المسکین رسول الله«؛ مسکین و مستمندى که به سوى تو دست نیاز بر مى آورد، فرستاده خداست .اگر جویاى کمال وحیات پاک هستى به مسکین دل بسپار و مرهمى باش بر زخم نیازش .
پاسخ به او »لبیک« به خداست و »عیدى« او حیات است، چرا که در قرآن آمده است:
»یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم«
اى مؤمنان آنگاه که خدا و »رسولش« شما را مى خوانند، اجابت کنید که آنها به شما حیات مى بخشند.
مگر نه اینکه از جاده مخلوق باید به خدا رسید؟ مگر نه اینکه ریسمان پیوند با خدا یک سر در زمین دارد؟ پس بشتابیم و پنجره ها را براى همیشه تاریخ باز بگذاریم شاید دیگر هیچ »ناله اى« در سرزمین »لاله ها« به گوش نرسد.
و اینک
بیایید براى سلامتى گل هاى نیکى ها »شمعدانى« روشن کنیم! و آواز گل داوودى را براى »لالایى« کودکان بخوانیم .
بیائید یاس ها را بپرورانیم امّا براى دعاهایمان یک سبد گل امید سفارش دهیم .
اگر بخواهیم مى توانیم ناز گل ها را بخریم و فاصله میان فصل ها را برداریم .
شما را به حقیقت سوگند،
بیایید پیام گل »نرگس« را باور کنیم
و براى دیدار حسن یوسف اش دعاها را از سر گیریم .
× به نقل از روزنامه کیهان – ۱۳۷۷/۲/۲۶.
ماهنامه موعود شماره ۳۱