روند وابستگی جامعه ایران به غرب با ورود اولین دسته از ایرانیان به مجامع فراماسونری که در آغاز منحصر به سفرا و محصلان اعزامیبه اروپا بود، تشدید شد و رفته رفته با گسترش شبکه لژهای فراماسونری و افزایش اعضای آن ابعاد گستردهتری یافت.
دوره قاجار در تاریخ معاصر ایران به دلایل متعددی که عمدهترین آنها ارتباط نزدیک ایران با کشورهای غربی است، دارای اهمیت بسیار است. توجه غربیان به ایران در این دوره در چارچوب رقابتهای استعماری انگلستان، روسیه و فرانسه شکل گرفت. روند وابستگی جامعه ایران به غرب با ورود اولین دسته از ایرانیان به مجامع فراماسونری که در آغاز منحصر به سفرا و محصلان اعزامیبه اروپا بود، تشدید شد و رفتهرفته با گسترش شبکه لژهای فراماسونری و افزایش اعضای آن که عمدتاً از میان طبقات صاحبنفوذ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی گزینش میشدند، ابعاد گستردهتری یافت. فراماسونری یکی از عوامل مؤثر در تحولات است که باید در کنار سایر عوامل به گونه شایسته مورد بررسی و تعمیق قرارگیرد.
اعضای لژ بیداری عبارت بودند از:
۱. میرزاابوالحسن فروغی ۲. وقارالسلطنه وصال ۳. عزتاللهخان عزالملک ۴. دبیرالملک بدر ۵. شیخ مرتضی نجمآبادی ۶. سیدنصرالله تقوی ۷. شیخ ابراهیم زنجانی ۸. ذکاءالملک فروغی ۹. عباسعلیخان تربیت ۱۰. همایون سیّاح ۱. ارباب کیخسرو شاهرخ ۱۲. محمدخان غفاری (کمالالملک). فقدان یک مفهوم روشن از فراماسونری در بین افراد جامعه و حتی مجامع علمی و دانشگاهی، از تبعات دیگر این بیتوجهی است که منجر به کلیگویی، سادهانگاری و بزرگنمایی در اظهارات و مکتوبات شده است. درخصوص کمتوجهی به نقش فراماسونری در تحولات تاریخ معاصر، معمولاً توجیهات زیر عنوان میشود:
الف : کمبود اسناد و اطلاعات؛
ب : کماهمیت دانستن موضوع. عدهای که غالباً یا ماسون هستند و یا اطلاعات جامعی از ماهیت این جمعیت ندارند؛ بر این باورند و یا چنین وانمود میکنند که فراماسونری اساساً یک حرکت اخلاقی است و اصلاً موضوعیت سیاسی ندارد. منظور این عده از طرح چنین دیدگاهی، کماهمیت نشان دادن تأثیر فراماسونری در تحولات تاریخ معاصر است و با همین انگیزه، از طرح هرگونه بحثی در این زمینه خودداری میکنند.
این ایراد بر نظریه توطئه که به شکل افراطی و گاه سطحی سعی در نسبت دادن وقایع به عوامل خارجی و مراکز توطئهگر دارد وارد است، اما از سوی دیگر باید درنظر داشت که با سادهانگاری، اسیر توهم عدم وجود توطئه نیز نشد و نیز باید دانست که توطئهگران هیچگاه به شکلی آشکار و عریان اقدام نمیکنند تا بتوان فعالیت آنان را با معیارهای رایج مورد بررسی قرار داد. نمونهای از اینگونه نگرش به تحولات تاریخ معاصر ایران را میتوان در مقاله آقای احمد اشرف در فصلنامه گفتگو شماره ۸ مشاهد کرد. نویسنده که در سرتاسر مقاله خود اصرار در رد نظریه توطئه دارد، خود گرفتار آن شده و “توهم توطئه“ را درخصوص فراماسونری ناشی از توطئه دربار و غیره میداند.
در منابع از عسگرخان افشاررومیبه عنوان اولین فراماسون ایرانی نام بردهاند. وی ضمن انجام یک مأموریت سیاسی که عبارت بود از جلب حمایت ناپلئون به نفع ایران در جنگهای ایران و روس، به وسیله جاسوسان انگلیسی در فرانسه شکار شد و به عضویت فراماسونری طریقت پاریس (order of Paris) درآمد.دومین فراماسون ایرانی میرزاابوالحسنخان ایلچی است که در ۱۲۲۴ از طرف فتحعلیشاه به انگلستان رفت و از همان ابتدا تحت تأثیر شئون مادی و نفسانی تمدن غرب قرار گرفت.
اعزام ارنست پرون و دکتر هومن به کنگره لژ گراند اوریان فرانسه با موافقت محمدرضا پهلوی بعد از این دوره، ایرانیان دیگری نیز که به خارج سفر کردند، به این سازمان جذب شدند؛ افرادی نظیر مهندس میرزاصالح شیرازی، میرزاجعفر مهندس که بعدها مشیرالدوله لقب گرفت، سه شاهزاده فراری ایرانی (رضاقلی میرزا، تیمورمیرزا و نجفقلی میرزا پسران حسنعلی میرزا فرمانفرمای فارس) و … نهایتاً میرزاملکم خان که منادی غربگرایی و وابستگی به غرب بود.
فراموشخانه ملکم به فرمان ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۸ پس از چهار سال فعالیت و وارد کردن تعداد قابل توجهی از اعضای دربار و افراد متنفذ به جرگه فراماسونری، تعطیل شد؛ اما بعدها «مجمع آدمیت» و «جامع آدمیت» براساس تعالیم ملکم تأسیس شد و به فعالیت جدی مشغول شدند. با تشکیل لژ بیداری در ۱۳۲۵ قمری که از حساسترین مقاطع تاریخ معاصر ایران است، مداخلات گسترده این لژ در امور مربوط به نهضت مشروطه اوج میگیرد و نهایتاً منجر به حاکمیت این لژ بر روند نهضت و جریانهای اجتماعی کشور میگردد.لژ بیداری درخصوص اداره کشور، از لژ گراند اوریان فرانسه نیز کمک میگرفت. برای مثال میتوان به استخدام آدولف پرنی دادیار دادستان پاریس به عنوان مستشار وزارت عدلیه اشاره کرد که با تقاضای حسن پیرنیا وزیر عدلیه و کمک مؤثر گراند اوریان فرانسه صورت گرفت.
در سال ۱۳۲۸ مقدمات تشکیل لژی به نام “پهلوی“ به وسیله فردی به نام محمدخلیل جواهری در ایران فراهم شد. همانطور که میدانیم، این سالها مقارن با شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت و بروز اختلاف بین ایران و انگلستان بر سر این موضوع بود. دخالتهای گسترده لژ پهلوی در دعوای مزبور به نفع انگلستان، به اثبات میرساند که لژ پهلوی اساساً برای مبارزه با نهضت ملی شدن نفت ایران به وجود آمده بود.
دخالت لژهای فراماسونری در عرصههای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی پس از سقوط دولت دکتر مصدق نیز همچنان تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد. یکی از جالبترین وقایعی که پرده از دخالت گسترده ماسونها در امور کشور و توطئههای پنهانی آنان برمیدارد، اتفاقات مربوط به انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی است که بر اثر مخالفت ماسونها با دکتر اقبال – که از فرمانبرداری کامل از دستورهای لژهای انگلیسی و مشخصاً لژ روشنایی و لژ تهران خودداری کرده بود – روی داد.
شدت مخالفتها که موجب مستأصل شدن اقبال گردیده بود، وی را به صرافت انداخت که با توسل به برادران ماسون خود از شدت مخالفتها بکاهد؛ لذا به وسیله دکتر غلامرضا کیان از اعضای لژ تهران به گردانندگان لژ روشنایی و لژ تهران پیام داد و از آنها خواست که دست از مخالفت با وی بردارند. این بار ماسونها که حریف را درمانده یافته بودند، پیغام دادند: «هیچگونه تعهدی درباره ادامه نخستوزیری شما نداریم».هدف عمده این مقاله جلب توجه محققان تاریخ معاصر ایران به یکی از پدیدههای خطیری است که متأسفانه کمتر مورد عنایت قرار گرفته و شایسته است که با نگرشی نو به این موضوع و تلاش و جستوجو در این زمینه، پرده از روی پارهای ابهامات تاریخ معاصر ایران برداشته شود.
موسی حقّانی
منبع : ماهنامه پویا