اهل بیت علیهم السلام ابواب انحصاری معرفت الله

945a0a7a8f2da41b3a456e91531d5e81 - اهل بیت علیهم السلام ابواب انحصاری معرفت الله

کوتاه نگاری‌هایی درباره فلسفه و عرفان ۶

دهها روایت وجود دارد که اهل بیت علیهم السلام ابواب انحصاری معرفت الله هستند و جز از طریق ارشادات آنها نمی توان به براهین و استدلالات صحیح در موضوع معرفت الله دست یافت

پیشتر گفتیم بر خلاف حرف مشهور و غلطی که (به استناد برداشت ناصحیحی از حدیث اطلبوا العلم و لو بالصین) می‌گوید علم خاستگاه انحصاری ندارد و از هر جا و هرکس می توان گرفت، دهها حدیث صریح منبع انحصاری دانش را (حد اقل در اصول و فروع دینی) کانون وحی و اهل بیت علیهم السلام می دانند.
علاوه بر این، در موضوع مهم معرفت الله که فلسفه و عرفان مصطلح بدان می پردازند و اصول و مبانی شان را از فلاسفه یونان گرفته‌اند، نیز دهها روایت وجود دارد که اهل بیت علیهم السلام ابواب انحصاری معرفت الله هستند و جز از طریق ارشادات آنها که صد البته در موضوع اثبات خداوند، عقلی و برهانی هستند و در کتب روایی ما مانند اصول کافی و توحید صدوق و احتجاج طبرسی و بحار الانوار منعکس شده‌اند، نمی توان به براهین و استدلالات صحیح در موضوع معرفت الله دست یافت .
اکنون به ذکر چند روایت در این مساله می پردازیم:
ـ رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: إنک والاوصیاء من بعدک عرفاء لا یعرف اللّه‏ إلا بسبیل معرفتکم. (۱)
تو و اوصیا و امامان بعد از تو عارفان (حقیقی) هستند و خداوند جز از طریق معرفت شما شناخته نمی‌شود.
ـ یونس بن عبدالرحمن قال: قلت لابی الحسن الاول علیه السلام: بما أوحد اللّه‏؟ فقال: یا یونس، لا تکونن مبتدعا، من نظر برأیه هلک، ومن ترک أهل بیت نبیه ضل، ومن ترک کتاب اللّه‏ و قول نبیه کفر.(۲)
یونس بن عبد الرحمن می‌گوید به امام کاظم علیه السلام عرض کردم: توحیدالهی راچگونه بیابم؟فرمودند: درعلم توحید و خداشناسی بدعت‏گذارمباش ودراین راه باپای خودگام مزن، هرکسب راساس نظرخویش بنگرد هلاک خواهدشد، وهرکس اهلبیت پیامبرش را واگذارد گمراه خواهدشد، و هرکس کتاب خدا و گفتار رسولش را وانهد کافر خواهد شد.
ـ امام باقرعلیه السلام مى‏فرمایند:بنا عبداللّه‏، و بناعرف اللّه‏، وبنا وحداللّه‏، و محمدحجاب اللّه‏تبارک و تعالى.(۳)
خداوند به واسطه ماعبادت، وبه واسطه ماشناخته شد. وبه واسطه مایگانه ویکتادانسته شد. ومحمدصلّی اللّه‏علیه وآله وسلّم واسطه و نمایاننده شناخت خداوند مى‏باشد.
ـ أمیرالمؤمنین علیه السلام مى‏فرمایند:نحن الاعراف الذی لا یعرف اللّه‏ إلا بسبیل معرفتنا، … أن اللّه‏ لو شاء لعرف العباد نفسه، ولکن جعلنا أبوابه وصراطه وسبیله والوجه الذی یؤتی منه، إلی أن قال: ولا سواء حیث ذهب الناس إلی عیون کدرۀ، یفرغ بعضها فی بعض، وذهب من ذهب إلینا إلی عیون صافیۀ لا نفاد لها ولا انقطاع. (۴)
ما آیینه‏های شناختی هستیم که خداوند جز از راه شناخت ما شناخته نمى‏شود… اگر خداوند مى‏خواست خویشتن را به بندگانش مى‏شناساند اما ما را راه و جهتی قرار داده است که تنها از آن جهت به سوی او رفته مى‏شود…. بین مردمانی که به سوی جوى‏های آب کثیفی که در همدیگر مى‏آمیزند روی آوردند، با کسانی که به سوی ما و چشمه‏سارهای آب گوارایی روی آوردند که هرگز تمامی و پایان ندارد، تفاوتی آشکار است.
ـ امام صادق علیه السلام مى‏فرمایند:الاوصیاء أبواب اللّه‏ التی یؤتی منها، ولو لا هم ما عرف اللّه‏، وبهم احتج اللّه‏ علی خلقه. (۵)
اوصیا (معصومین علیهم السلام) راه‏های رسیدن به معرفت خداوند هستند، و اگر ایشان نبودند خداوند هرگز شناخته نمى‏شد. خداوند آنان را حجت بر تمامی خلق خویش قرار داده است.
ـ و در زیارت جامعه کبیره مى‏خوانیم:
السلام علی محال معرفۀ اللّه‏… أعزکم بهداه، وخصکم ببرهانه، … ورضیکم… أرکانا لتوحیده… فالراغب عنکم مارق، واللازم لکم لاحق … ونوره وبرهانه عندکم، … من أراد اللّه‏ بدء بکم، ومن وحده قبل عنکم.
سلام بر جایگاه‏های شناخت خداوند، … خداوند شما را با هدایت خودش گرامی داشته و به برهان خویش مخصوص نموده… و ارکان توحید خویش قرار داده است… پس هر کس از شما روی بگرداند از دین بیرون رفته، و هر کس در پیوند با شما باشد در پیوند با دین است… نور و برهان خداوند نزد شماست… هر کس خداوند را قصد کرد از شما شروع نمود، و هر کس به توحید او دست یافت تنها از شما پذیرفت.

پر واضح است که پذیرش سخنان و استدلالات اهل بیت علیهم السلام در موضوع اثبات خداوند نه از باب تعبد بلکه از جهت برهانی بودن و عقلانی بودن آنهاست همان گونه که در مناظره با ملحدان و دهری مسلکان از این براهین استفاده کرده و آنها را مجاب می فرمودند.
اساسی ترین مشکل فلسفه و عرفان این مساله بوده است که در موضوع معرفت الله به جای مراجعه به آموزه های برهانی اهل بیت علیهم السلام به سراغ آموزه های فلسفی و شبه عقلانی ارسطو و افلاطون و افلوطین و … رفتند و منظومه الهیاتی خود را بر اساس حرفها و مبانی آنها شکل دادند و سخن از خدایی گفتند و می‌گویند که جدای از خداوند برهان و قران و اهل بیت علیهم السلام است.
———————————- [۱]. خصال، ۱/۱۵۰؛ بصائرالدرجات، ۴۹۸؛ بحارالأنوار، ۲۳/۹۹. [۲]. کافی ۱/۵۶
[۳]. کافى، ۱/۱۴۵؛ بحارالأنوار، ۲۳/۱۰۲.
[۴] . إثبات الهداۀ، ۱/۵۹، از کافى .
[۵]. إثبات الهداۀ، ۱/۶۰، ازکافى

**مهدی نصیری

همچنین ببینید

تولد دوباره بت‌ها!!

انسان‌ امروز، دلخوش‌ است‌ به‌ اینکه‌ چون‌ گذشتگان‌ بت‌پرستی‌ نمی‌کند، بر لات و عُزّی‌ و هبل‌ می‌خندد و در مقابل‌ خدایان‌ سنگی‌ و ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *