نقد داستان ژنرال مهدی در ترکیه

ماتریکس و ژنرال مهدی! نقد رمان پر تیراژ ترکیه درباره ایران و عصر ظهور (مهدیکس، mehdix)نویسنده : مصطفی نجفیچندی پیش یک کتاب رمان علمی تخیلی از نویسنده ای جوان به نام « تورگان گولر» درانتشارات ملی کشور ترکیه به نام پوپولی به چاپ رسید . نام این کتاب مهدیکس MEHDIX است و درمدت سه ماه به چاپ شانزدهم خود رسیده است . بی شک آنچه که باعث شده تا این کتاب رکورد بشکند . پرداختن نویسنده به مساله انتظار توده های عظیم مسلمانان ترکیه برای ظهور حضورت مهدی (عج) و حرکت داستان برجهت احساسات ملی ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی ترکهای مسلمان است یا اما درخلال این نکات برجسته، متاسفانه شاهد تحریف مساله مهدویت و شخصیت مهدی آخر الزمان هستیم، به گونه ای که یک ژنرال لائیک ترکیه ای، به عنوان مهدی آخرالزمان معرفی می‌شود . محوریت مکانی این وقایع در داستان در شهر استامبول ترکیه و درمسجد معروف «ایاصوفیه» می‌گذرد . این مسجد ۱۷۰۰ ساله معبد جهان مسیحیت و امپراطوری روم شرقی بوده که درسال ۱۴۵۳ میلادی به دست ترکهای مسلمان عثمانی از کلیسا به مسجد تبدیل شد . اهمیت این مسجد برای اروپا بقدری زیاد بود که آتاتورک رهبرغربگرای ترکیه – برای ارضاء دولتهای غربی این مسجد را به موزه تبدیل کرد . قهرمان این رمان – یک ژنرال وارتشبد با چشمان آبی و موهایی طلایی است و درسمت فرمانده ستاد مشترک ترکیه است بطوریکه به نظرمی آید نویسنده با توصیفی که ازاین ارتشبد داشته، خواسته یاد آتاتورک را در ذهن خواننده ایجاد کند و به همین خاطر شمایل وی را توصیف کرده . درطول داستان، این ارتشبد بواسطه یک خواب و الهام درونی و ارتباطایی ازطریق اینترنت و تلفن به کمال می رسد و رسما به عنوان مهدی موعود انتخاب می‌شود و مامور مبارزه با « دجال» می‌شود. ژنرال ترک با کمک اینترنت و کامپیوتر به احادیث و روایات پیامبر اسلام (ص) درمورد دجال دست می‌یابد و بعداز کنکاشهای بسیار متوجه می‌شود دجال نمادی از یک نظام بزرگ حکومتی کافر است . درهمین حال کامپیوتر به او پیام می دهد که مستضعفان دنیا درانتظار تواند! دجال را بکش! دراین قسمت از داستان بیشتر ازهر چیز دیگر به نظر می آید که نویسنده داستان که یک تکنسین کامپیوتر است بسیار متاثر و مهم از داستان و فیلمنامه فیلم ماتریکس ساخته برادران و وچوفسکی ۱۹۹۹ می‌باشد و به گونه ای سعی کرده تا مولفه های دو پارادایم مسیح صهیونیستی درفیلم ماتریکس و حضرت مهدی (عج) که به عنوان یک منجی الهی و اسلامی است را درهم بیامیزد . این تلفیق ناهمگون که نشان دهنده کمبود اطلاعات نویسنده است بقدری از واقعیات دور می‌شود که به نوعی کفر والحاد نزدیک می‌شود . از آنجا که حضرت مهدی (عج ) بعنوان آخرین حجت و سفیر الهی برای بشریت است، در تمامی زیارات و روایات به جامانده از رسول اکرم و ائمه معصومین ایشان به عنوان محیی و زنده کننده دین رسول خدا و از بین برنده بدعتهای اسلام معرفی شده است . بنابراین نویسنده می‌بایست این نکته را در نظر می‌گرفت که قطعا وابستگی منجی آخرالزمان اسلام به ادواتی چون اینترنت و کامپیوتری که تحت کنترل و مدیریت دولتهای غربی و صهیونیستی است . نه تنها نقطع قوتی برای اسلام نمی تواند باشد بلکه به نوعی توهین و تحقیر اسلام و ملل معتقد به حضرت می‌باشد . ازطرفی دردین اسلام همواره پیامبران و اولیاء دین شخصیتهایی روحانی و مقدس دارند و دیگر آنکه حضرت مهدی (عج ) یک امام زنده و حاضر دربین مردم هستند و فقط مردم ایشان را نمی‌شناسند . بنابراین نسبت دادن یک ژنرال میلیتاریست و نظامی‌به عنوان مهدی آخرالزمان و آن هم به این شکل که از طریق تلفن و اینترنت صورت بگیرد . نسبتی توهین آمیز به وجود مقدس آن حضرت است . جدا از آنکه شخصیت حضرت یک شخصیت ثابت و حقیقی است و قابلیت تعمیم دادن به دیگران را ندارد.درقسمت دیگری از این داستان ژنرال ترک بنابر رهنمود کامپیوتر؛ برای جنگ با آمریکا و اسرائیل که از نظر کامپیوتر همان دجال هستند، به دنبال عصای حضرت موسی و قندوق سکینه می‌گردد و با یافتن این دو، در بسیاری از موارد از گزند توطئه های رژیم صهیونیستی درامان می ماند . و با کمک این عصا، باعث فروپاشی ایالات متحده می‌شود . دراین مورد می توان گفت که بازهم نویسنده ی داستان، متاثر از فیلم ماتریکس وادبیات عهد عتیق به تفسیر آخرالزمان روایات اسلامی پرداخته . دراین فیلم که مثلا مسیح آخرالزمان را در خدمت صهیونیسم و یهود ترسیم می‌کند، قهرمان داستان با دستیابی به کشتی نوح و متون عبرانی عهد عتیق ـ که در فیلم بصورت نمادین به شکل شخصیت اوراکل ترسیم شده است ـ قادر به شکست دجال یا شیطان آخرالزمان می‌شود . دراینجا نویسنده نیز بقدری ملهم از این فیلم است که فراموش می‌کند که منجی آخرالزمان اسلام هیچ نیازی به مولفه های ممسوخ یهودیت ندارد.

اعجاز و شخصیت رسول اکرم (ص) نه تنها کمی از شخصیت حضرت موسی ( علیه اسلام ) ندارد بلکه افزونتر است؛ یقینا برای حضرت اگر هم بنا باشد به واسطه چنین اشیائی تحول و فرجی ایجاد شود، استفاده از ابزار و وسایل منتسب به رسول اکرم (ص) شایسته تر است تا عصای حضرت موسی (ع)؛ در ثانی اگر قرار باشد که امام عصر (ارواحناله الفدا) آخرین حجت خدا باشند، بنابراین قاعدتا خود ایشان بایستی در نزد خداوند اینقدر ارج و قرب داشته باشند که نیازی به عصای حضرت موسی نداشته باشد؛ جدا از آنکه قطعا در هنگام ظهور، چنانچه از تمامی روایت بجامانده از جانب شیعیان و اهل سنت برمی آید، اشیائی چون عصای حضرت موسی و … کاربردی ندارند و طبق روایات حضرت مهدی (عج الله فرجه) از راه بیداری و تنویر افکارعمومی‌به ترویج مبانی اسلام و مبارزه با مستکبران می پردازند و وابستگی منجی اسلام بعد از کامپیوتر به عصای حضرت موسی و دیگر ادوات عبرانی قطعا هیچ منقبتی را برای ایشان نیاورده و بیشتر باعث توهین به شخصیت ایشان است . اما یکی دیگر از مسائلی که در این داستان عجیب به نظرمی آید، تکرار و القاء مکرر قدرت هسته ای دولت ایران و تهدیدات هسته ای ایران برای حمایت از این ژنرال ترکیه ای درمقابل اسرائیل و غرب است .

این نکته بسیار قابل تامل است که نویسنده این داستان یعنی آقای (گولر) در پشت پرده این مساله چه نتیجه ای می خواهد بگیرد . درشرایطی که دولتهای غربی شدیدا درحال القاء ترس از انرژی صلح آمیز هسته ای ایران هستند و با وجود تائیدات همه جانبه آژانس بین المللی انرژی اتمی، از صلح آمیز بودن این فناوری در ایران، عنوان سلاح هسته ای و تهدیدات منطقه ای و فرامنطقه ای از جانب ایران، بی شک نکته ای است که نمی توان براحتی از کنار آن گذشت. آنچه از برآیند داستان باید گفت این است که : وابستگی منجی آخرالزمان مسلمان به اطلاعات اینترنتی دولتهای غربی، جایگزینی کامپیوتر و اینترنت بجای وحی، القاء و اتهام ایران به داشتن سلاح هسته ای و تهدید کشورهای دیگر و … همگی نکاتی هستند که در چنین شرایطی بیشتر به نفع صهیونیسم بین الملل بوده تا مسلمانان جهان، و ارائه اینگونه تصاویر مخدوش از اسلام و امام عصر به نوعی تبلیغ برای تضعیف دولتهای اسلامی و تقویت روحیه دولتهای غربی است . قطعا ظهور حضرت مهدی (عج ) و برقراری صلح پایدار و عدالت درتمامی جهان و نابودی تمامی مستکبران و متجاوزان آرزوی دیرینه و قلبی هر مسلمان و هر انسان آزاده ای درسراسر جهان است، ولکن آنچه دراین زمان بسیار مهم می نماید داشتن بصیرت و آگاهی مسلمانان است تا دردام اشخاصی که خواسته و یا ناخواسته درمسیر تبلیغات و جنگهای روانی امپریالیسم تبلیغاتی غرب و صهیونیستم بین الملل قرارگرفته‌اند . نیفتند.

مصطفی نجفی